خنده دار نیست؟
درخت های انجیرتورا به یاد من می آورندخنده دار نیست؟خنده دار نیست...به مادر بگویمکی شکوفه می دهند؟مجید مه آبادی
View ArticleArticle 0
از قاب های خانه معلوم استآری پدر یک مرد شاهی بودتا چشم وا کردم تورا دیدمتا چشم وا کردم سیاهی بود
View Articleتسلیم کدام اتفاقی؟
شلیک و... دوباره چشم ها باریدندشلیک و... شکوه باغ را دزدیدندتسلیم کدام اتفاقی؟ وقتی......از شاخه پرنده هایمان را چیدندمجید مه آبادی
View Articleباریدیم
هربار به هر نشان هم باریدیم بادیدن ناگهان هم باریدیم سربر سر شانه های هم در حسرت چون ابر در آسمان هم باریدیم مجید مه آبادی
View Articleتا شک انداخته ای در دل ما حرفی نیست
میدونم اینجا دیگه کسی نیست که سر بزنه وماهم گرفتار روزمرگی های خاص خودمون شدیم ؛ به قول شاعر مهدی کمیزی(خیلی وقته ندیدمش) میخواستیم دنیارا تکان بدهیم حال عاجزیم از تکاندن شلوار /به هرحال زندگی در حال...
View ArticleArticle 0
در راه کسی به خانه ام سر نزده ست بیگاه کسی به خانه ام سر نزده ست از پنجره های خانه ام معلوم ست: جز ماه کسی به خانه ام سر نزده ست مجید مه آبادی
View Article
More Pages to Explore .....